به گزارش مجله خبری نگار، اجرای موفقیتآمیز عملیات وعده صادق ۲ و حمله به پایگاههای نظامی اسرائیل با بیش از ۴۰۰ موشک بالستیک درحالی باعث سردرگمی رژیمصهیونیستی شده که پیشنهادهایی برای جبران این شکست توسط چهرههای اثرگذار این رژیم در فضای مجازی مطرح شده است.
هفته گذشته نفتالی بنت، نخستوزیر سابق رژیمصهیونیستی از نتانیاهو وکابینه جنگ این رژیم خواست تا به نیروگاههای هستهای و تأسیسات انرژی ایران حمله کند. چندی پیش آکسیوس، وبگاه خبری آمریکایی مدعی شد اسرائیل طی چند روز آینده در پاسخ به حملات موشکی گسترده سهشنبه ایران، به تأسیسات تولید نفت در داخل ایران و دیگر سایتهای استراتژیک حمله و «تقابلی مهم» خواهد کرد. البته جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا در پاسخ به خبرنگاران درباره این ادعا، اعلام کرد از هر حمله اسرائیلی به تأسیسات هستهای ایران دفاع نخواهد کرد و البته موضوع حمله به تأسیسات نفتی ایران را هم رد نکرد. این موضع مبهم وی باعث شد قیمت نفت به بالاترین میزان خود در یک ماه گذشته برسد و عدد ۷۳ دلار را لمس کند.
انرژی شاهرگ حیاتی اقتصاد هر کشور است و درصورتیکه با حمله نظامی یا سایبری آسیب ببیند، میتواند یک کشور را فلج کند. اما طبیعتا کشاندن دامنه جنگ به تأسیسات انرژی، یک شمشیر دو لبه است که باعث واکنش متقابل کشور هدف نیز خواهد شد. حال سوال مهم اینجاست که با وقوع جنگ در این حوزه، بین ایران و رژیم جعلی اسرائیل، کدامیک آسیبپذیری بیشتری در تأمین انرژی خود خواهند داشت؟
بهطورکلی دو شاخص برای بررسی میزان امنیت انرژی یک کشور وجود دارد: ۱- تنوع سهم سوختها در سبد تأمین انرژی و ۲- تعدد و پراکندگی تأسیسات نفتی. در شاخص اول، وضعیت ایران و اسرائیل تقریبا مشابه یکدیگر است و سبد انرژی آنها به ترتیب حدود ۹۶ و ۸۰ درصد به منابع هیدروکربوری شامل نفت و گاز طبیعی وابسته است. اما در شاخص دوم اوضاع کاملا بهنفع ایران و بهضرر اسرائیل است؛ چراکه تعدد و گستردگی تأسیسات نفتی و گازی ایران بهطور قابلملاحظهای بیشتر و تأسیسات رژیمصهیونیستی انگشتشمارند. بدینترتیب درصورت حمله نظامی اسرائیل به تأسیسات انرژی ایران، صرفا با پاسخ متقابل و حمله به چند نقطه گلوگاه، این امکان وجود دارد که کل تأمین انرژی رژیمصهیونیستی منهدم و متوقف شود. این گزارش به بررسی دقیقتر زنجیره تأمین انرژی اسرائیل و چیدمان تأسیسات انرژی این رژیم میپردازد.
در تصویر ۱، سهم هر سوخت در سبد تأمین انرژی اسرائیل با استناد به دو مرکز IEA (آژانس بینالمللی انرژی) و EI آورده شده است که طبق آن نفت، گاز طبیعی و زغالسنگ اصلیترین منابع تأمین انرژی رژیمصهیونیستیاند که حدودا به ترتیب ۳۹، ۴۲ و ۱۲.۵ درصد از کل سبد انرژی آنها را شامل میشوند. مجموع این سه حامل انرژی بیش از ۹۳ درصد از کل انرژی اسرائیل را تأمین میکند و سهم نفت و گاز از سبد انرژی رژیمصهیونیستی بیش از ۸۰ درصد است. بدینترتیب نقطه ضعف رژیمصهیونیستی در تأمین انرژی را باید در دو حامل نفت و گاز طبیعی و سپس زغالسنگ جستوجو کرد. تغییرات سبد انرژی اسرائیل از سال ۲۰۰۰ میلادی تاکنون در تصویر ۲ قابلمشاهده است. از سال ۲۰۲۰، گاز طبیعی به اصلیترین منبع تأمین انرژی رژیمصهیونیستی تبدیل شده و روند نزولی مصرف نفت و زغالسنگ نشان میدهد گاز طبیعی جایگزین این دو حامل انرژی با آلایندگی بیشتر شده است.
ابتدا به بررسی وضعیت تأمین نفت اسرائیل با استناد به گزارش موسسه EI میپردازیم. در تصویر ۳، میزان مصرف نفت و ظرفیت پالایش نفت آورده شده که طبق آن در سال ۲۰۲۳ رژیمصهیونیستی روزانه ۲۲۵ هزار بشکه نفت وارد کرده، همچنین توان عملیاتی پالایشی این کشور ۲۷۵ هزار بشکه در روز بوده و شامل دو پالایشگاه به نام «حیفا» و «اشدود» میشود.
اسرائیل در حوزه نفت، هم واردکننده و هم صادرکننده است. البته میزان صادرات آن ناچیز است، بهعنوان مثال در سال ۲۰۲۱، واردات و صادرات نفت اسرائیل به ترتیب ۱.۳۶ میلیارد دلار و ۲۵۲ میلیون دلار ثبت شده و مقصد صادراتی نفت اسرائیل به کشور بلغارستان و هند بوده است.
همچنین طبق آمار موسسه S&P، تا قبل از اکتبر ۲۰۲۳ و عملیات طوفانالاقصی، میزان واردات روزانه نفت توسط رژیمصهیونیستی حدود ۳۰۰ هزار بشکه در روز بوده است. در تصویر ۴ ترکیب صادرکنندگان نفت به اسرائیل آورده شده که طبق آن تا ماه مارس سال ۲۰۲۳، کردستان عراق بزرگترین تأمینکننده نفت اسرائیل بود و حتی رقم صادرات نفت این اقلیم به بیش از ۲۵۰ هزار بشکه در روز رسیده بود.
تجارت نفت اقلیم کردستان عراق با رژیمصهیونیستی توسط شرکت پتراکو انجام میشد که نفت کردستان را با استفاده از تانکرهای نفتی به بندر جیهان ترکیه میرساند و سپس بهصورت دریایی به اسرائیل منتقل میکرد، اما با شکایت دولت عراق و رأی دادگاه بینالمللی، این صادرات از ماه آوریل ۲۰۲۳ متوقف و دسترسی اسرائیل به یک نفت باکیفیت و ارزان قطع شد. بعد از مارس ۲۰۲۳ تاکنون، قزاقستان بهعنوان عضو سازمان همکاریهای اسلامی به بزرگترین تأمینکننده نفت اسرائیل تبدیل شد. آذربایجان نیز دومین صادرکننده بزرگ نفت به رژیمصهیونیستی است و این دو کشور مسلمان مجموعا ۶۰ درصد از نفت موردنیاز این رژیم را تأمین میکنند.
مرکز تحلیل راهبردی و بینالملل در گزارشی با عنوان «بررسی وضعیت تأمین نفت رژیمصهیونیستی» درباره تجارت نفتی قزاقستان و آذربایجان با اسرائیل نوشت: «قزاقستان بهطور روزانه ۹۰ هزار بشکه به رژیمصهیونیستی میفروشد که حدود ۳۰ الی ۴۰ درصد نیاز روزانه رژیم است. بهطور میانگین عرضه نفت قزاقستان روزانه ۱.۵۲ میلیون بشکه بوده است. بدین ترتیب نفت صادراتی به رژیمصهیونیستی سهم بسیار پایینی در درآمد نفتی قزاقستان دارد.» همچنین در بخش دیگری از این گزارش اشاره شده است: «آذربایجان بهطور میانگین روزانه ۴۵ هزار بشکه نفت به اسرائیل صادر میکند، این میزان حدود ۲۵ درصد نیاز روزانه رژیمصهیونیستی را تأمین میکند، اما براساس قرارداد دوطرف، صادرات نفت به رژیمصهیونیستی بهطور ماهانه بایستی به ۱.۶ میلیون بشکه برسد.»
درکنار این دو کشور مسلمان؛ گابن، نیجریه، مصر و برزیل نیز سایر صادرکنندگان نفت به اسرائیلند. مصر و برزیل بعد از قطع صادرات نفت اقلیم کردستان به لیست تأمینکنندگان نفت اسرائیل اضافه شدهاند، بهعنوان جمعبندی تا اینجا گفته شد که نفت حدود ۳۹ درصد از سبد تأمین انرژی اسرائیل را تشکیل میدهد. تأمین ۶۰ درصد از این نفت مصرفی، توسط تجارت با دو کشور عضو سازمان همکاریهای اسلامی صورت میگیرد. حال سراغ گاز طبیعی برویم که سهمی ۴۲ درصدی در تأمین انرژی رژیمصهیونیستی دارد.
طبق آمار موسسه EI، میزان تولید و مصرف گاز اسرائیل در سال ۲۰۲۳ به ترتیب ۲۳.۵ و ۱۲.۶ میلیارد مترمکعب بوده است. به بیان دیگر طبق آمار تصویر ۵، هماکنون اسرائیل دوبرابر نیاز خود به گاز طبیعی، تولید دارد و آن را به کشورهای مصر و اردن صادر میکند، بهعنوان مثال در سال ۲۰۲۲ درآمد رژیمصهیونیستی از صادرات گاز ۲.۳ میلیارد دلار بوده است.
طبق آمار وزارت انرژی رژیمصهیونیستی در سال ۲۰۲۲، تولید گاز اسرائیل از سه میدان «لویوتان» به میزان ۱۱.۴ میلیارد مترمکعب، میدان «تامار» به میزان ۱۰.۲ میلیارد متر مکعب و میدان «کاریش» به میزان ۰.۳ میلیارد متر مکعب بوده است. طبق آمار موسسه EI، از سال ۲۰۲۰، تولید گاز طبیعی در رژیمصهیونیستی از مصرف پیشی گرفته و اکنون مازاد آن به میزان ۳.۴ میلیارد متر مکعب به اردن و ۵.۸ میلیارد متر مکعب به مصر صادر میشود. بهعنوان جمعبندی این بخش، پس ۴۲ درصد از انرژی رژیمصهیونیستی از سه میدان گازی تأمین میشود.
تصویر ۶، سهم حاملهای انرژی در سبد «مصرف نهایی» این رژیم را نشان میدهد، به این معنا که بخشهای مصرفکننده در این رژیم، درنهایت انرژی را در قالب چه نوع حاملی مصرف میکنند، بهعنوان مثال هرچند نفت سهمی ۳۹ درصدی در سبد تأمین انرژی اسرائیل دارد، اما در سبد مصرف نهایی حضور ندارد که دلیل آن، تبدیل نفت به فرآورده نفتی در پالایشگاه و مصرف نهایی فرآورده نفتی مثل بنزین و گازوئیل بهعنوان سوخت توسط بخشهای مصرفکننده است. طبق آمار آژانس بینالمللی انرژی در تصویر ۶، فرآوردههای نفتی و برق به ترتیب با ۵۵.۵ و ۳۴.۴ درصد، بیشترین سهم را در مصرف نهایی انرژی به خود اختصاص دادهاند که مجموع سهم این دو حامل ۹۰ درصد است.
همانطور که گفته شد فرآوردههای نفتی در دو پالایشگاه «حیفا» به ظرفیت روزانه ۱۹۷ هزار بشکه و پالایشگاه «اشدود» به ظرفیت روزانه ۱۰۰ هزار بشکه تولید میشود. همچنین پنج نیروگاه حرارتی بزرگ درحال بهرهبرداری در رژیمصهیونیستی نیز عبارتند از:
۱- نیروگاه توربین بخار Orot Rabin -که یک پروژه برق حرارتی با ظرفیت ۲۵۹۰ مگاواتی است- در حیفا قرار دارد. این پروژه در سال ۱۹۸۲ راهاندازی شد و اسرائیل- الکتریک، مالک این پروژه است.
۲- نیروگاه توربین بخار روتنبرگ که با ظرفیت ۲۲۵۰ مگاوات در تلآویو واقع شده است. این پروژه در سال ۱۹۹۰ راهاندازی شد و مالک آن اسرائیل-الکتریک است.
۳- نیروگاه سیکل ترکیبی هاگیت، یک پروژه حرارتی ۱۳۷۱ مگاواتی است. اسرائیل- الکتریک مالک این پروژه است. این نیروگاه در سال ۲۰۰۲ راهاندازی شد و در شمال اسرائیل واقع شده است.
۴- نیروگاه دوگانهسوز اشکول با ظرفیت ۹۱۲ مگاوات در سال ۱۹۷۴ آنلاین شد. شرکت Dalia Power Energies سهام این پروژه را در اختیار دارد و این واحد در جنوب اسرائیل واقع شده است.
۵- نیروگاه هارویت (تزافیت) از سال ۲۰۱۵ شروع به کار کرده است. این نیروگاه حرارتی ۹۰۰ مگاواتی در اورشلیم قرار دارد. دالیاپاور انرژی سهام این پروژه را در اختیار دارد.
بهعنوان جمعبندی تا اینجا، درنتیجه ۹۰ درصد از مصرف انرژی نهایی در رژیم صهیونیستی در دو پالایشگاه و پنج نیروگاه اصلی و بزرگ تولید میشود.
اشاره شد برق سهم ۳۴.۴ درصدی از مصرف نهایی انرژی در اسرائیل دارد. اما سوخت نیروگاههای رژیمصهیونیستی چگونه تأمین میشود؟ طبق گزارش آژانس بینالمللی انرژی، بیش از ۷۰ درصد برق اسرائیل در نیروگاههای حرارتی و با استفاده از گاز طبیعی تولید میشود. زغالسنگ و نیروی خورشیدی نیز به ترتیب ۱۷.۵ و ۹.۳ درصد از تولید برق این رژیم را شامل میشوند. به بیان دیگر گاز طبیعی ۴۲ درصد در سبد انرژی اسرائیل سهم دارد که از سه میدان تولید میشود و طبق تصویر ۷، تولید برق رژیمصهیونیستی نیز وابستگی بیش از ۷۰ درصدی به گاز تولیدی از سه میدان لویوتان، تامار و کاریش دارد. به بیان دیگر آسیبپذیری سه میدان گازی این رژیم علاوهبر پایداری تأمین گاز، به پایداری تأمین برق آنها تعمیم پیدا خواهد کرد.
اما انرژی تولیدی در اسرائیل در چه بخشهایی مصرف میشود؟ طبق گزارش آژانس بینالمللی انرژی، بخش حملونقل بزرگترین مصرفکننده انرژی در رژیمصهیونیستی است که ۳۹.۳ درصد از کل انرژی مصرفی، سهم دارد. طبق تصویر ۸ بخش خانگی و صنایع نیز به ترتیب با ۱۶.۱ و ۱۵.۱ درصد در جایگاه دوم و سوم بیشترین مصرفکنندگان انرژی در اسرائیلند. حملونقل اسرائیل تماما به سوخت تولیدی از دو پالایشگاه «حیفا» و «اشدود» وابسته است و درصورت آسیب به این دو واحد پالایشی، بزرگترین مصرفکننده انرژی در اسرائیل یعنی بخش حملونقل بهطور کامل مختل میشود. نبود تنوع سوختی در حملونقل اسرائیل یکی از نقاط آسیبپذیر این رژیم است.
اما سبد انرژی بخش خانگی و صنایع در رژیمصهیونیستی برخلاف بخش حملونقل کمی متنوعتر است. براساس آمار آژانس بینالمللی انرژی، ۷۶.۴ درصد از انرژی خانگی در این رژیم توسط برق حرارتی تأمین میشود. در حوزه صنعت نیز برق، گاز و نفت به ترتیب با سهم ۴۳.۳، ۴۰.۹ و ۱۱.۶ درصدی، بیشترین سهم تأمین انرژی این بخش را برعهده دارند. (تصویر ۹)
با توجه به وابستگی بیش از ۷۰ درصدی تولید برق رژیمصهیونیستی به تأمین گاز، میتوان اینگونه ادعا کرد که در مجموع سبد تأمین انرژی بخش «خانگی» و «صنایع» رژیمصهیونیستی به ترتیب بیش از ۷۶ و ۸۴ درصد به گاز طبیعی وابسته است.
بهطور خلاصه بخش حملونقل اسرائیل صددرصد وابسته به فرآورده نفتی تولیدی از دو پالایشگاه و بخش خانگی و صنایع اسرائیل نیز حدود ۸۰ درصد به گاز تولیدی از سه میدان گازی وابسته است.
اشاره شد که بیش از ۸۰ درصد از انرژی اسرائیل توسط دو منبع «نفت» و «گاز» تأمین میشود. در بخش مصرف نهایی انرژی نیز ۱۰۰ درصد انرژی بخش حملونقل توسط فرآوردههای نفتی و حدود ۸۰ درصد از انرژی بخش خانگی و صنایع توسط گاز طبیعی تأمین میشود. حال به سراغ زیرساخت و تاسیسات تأمین انرژی رژیمصهیونیستی برویم. در تصویر ۱۰، زیرساخت تولید و تأمین گاز اسرائیل مشاهده میشود. تولید گاز اسرائیل دو برابر مصرف داخلی این کشور است و از سه میدان لویوتان، تامار و کاریش تولید میشود. البته سهم میدان کاریش از تولید گاز این رژیم ناچیز است و میتوان اینگونه تقسیمبندی انجام داد که کل گاز تولیدی از اسرائیل با دو سهم مساوی از میدان لویوتان و تامار تولید میشود. به بیان دیگر زیرساخت تولید گاز رژیمصهیونیستی از نظر آسیبپذیری بهگونهای است که با انهدام تأسیسات یکی از میادین گازی، صادرات گاز این رژیم به مصر و اردن به صفر خواهد رسید و در صورت انهدام هر دو میدان، ۴۲ درصد از سبد تأمین انرژی اسرائیل نیز از بین خواهد رفت.
در عملیات وعده صادق ۲، شعله آتشسوزی در سکوهای گازی اسرائیل مشاهده شد که فعالان شبکه اجتماعی اینگونه تعبیر کردند: «موشکهای ایران میتواند کاری کند که در اسرائیل خورشید در شب طلوع کند.» این حمله خفیف به یک سکوی گازی در اسرائیل، صرفا یک پیام هشدارآمیز از طرف ایران بود که رژیمصهیونیستی متوجه در تیررس بودن این تأسیسات و انهدام آنها شود.
۳۹ درصد از سبد انرژی اسرائیل نیز توسط نفت تأمین میشود که در دو پالایشگاه اشدود و حیفا فرآوری شده و سهم صددرصدی در تأمین انرژی بخش حملونقل رژیمصهیونیستی دارد. اشاره شد که مصرف روزانه نفت توسط این رژیم ۲۷۵ هزار بشکه است که از طریق واردات تأمین میشود.
در تصویر ۱۱، جانمایی دو پالایشگاه نفتی و دو بندر واردات نفت اسرائیل به نام «اشکلون» و «ایلات» نمایش داده شده است. البته اکنون پایانه حیفا نیز برای واردات نفت فعال شده است.
مرکز تحلیل راهبردی و بینالملل در گزارشی با عنوان «بررسی وضعیت تأمین نفت رژیمصهیونیستی» به آسیبپذیری پایانههای نفتی رژیمصهیونیستی پرداخته و اشاره میکند: «واردات نفت توسط اسرائیل توسط پایانه نفتی اشکلون و حیفا در دریای مدیترانه و پایانه ایلات در دریای سرخ صورت میگیرد. اشکلون مهمترین پایانه وارداتی نفت است که روزانه حدود ۱۸۰ هزار بشکه نفت را جابهجا میکند که بعد از عملیات طوفان الاقصی محدود شد و فعالیت پایانههای حیفا و ایلات بیشتر شدند. این درحالی است که پایانه ایلات بعد از سال ۲۰۲۰ مورد استفاده قرار نمیگرفت.»
نکته جالب اینکه با فعال شدن پایانه ایلات اسرائیل در دریای سرخ، ظاهرا کشور اردن نیز از طریق بندر «عقبه» که در نزدیکی این پایانه واقع شده است به رژیمصهیونیستی در واردات نفت کمک میکند. بدین ترتیب نفت از بندر عقبه به پایانه نفتی ایلات منتقل شده و سپس به بندر اشکلون اسرائیل منتقل میشود.
آسیبپذیری سبد تأمین انرژی اسرائیل در حوزه نفت به قدری بالاست که امنیت آن به دو پالایشگاه و سه پایانه نفتی وابسته است. در صورت انهدام پالایشگاهها این ظرفیت وجود دارد که رژیمصهیونیستی اقدام به واردات فرآوردههای نفتی کند، در نتیجه در حوزه نفت، گلوگاه اصلی به سه پایانه نفتی محدود میشود که میتواند مسیری برای واردات نفت و حتی فرآورده نفتی توسط این رژیم باقی نگذارد.
اشاره شد که واردات نفت رژیمصهیونیستی حدود ۲۵۰ هزار بشکه در روز است که ۶۰ درصد آن از دو کشور قزاقستان و آذربایجان تأمین میشود. در تصویر ۱۲، زیرساخت انتقال نفت توسط این دو کشور عضو سازمان همکاریهای اسلامی، توسط سه خط لوله نشان داده شده که عبارتند از:
۱- خط لوله باکو-تفلیس-جیهان: مبدا این خط لوله کشور آذربایجان است و نفت را از باکو به تفلیس گرجستان منتقل کرده و سپس در بندر جیهان واقع در بخش جنوبی ترکیه تحویل نفتکش میدهد. بهرهبرداری از این خط لوله توسط شرکت بریتیش پترولیوم انجام میشود و ظرفیت انتقال آن روزانه ۱.۲ میلیون بشکه نفت است. این خط لوله حدود ۴۰ درصد از نفت موردنیاز اسرائیل معادل ۱۰۰ هزار بشکه در روز را تأمین میکند.
۲- خط لوله باکو-سوپسا: این خط لوله انتقال نفت، از پایانه سنگچال متعلق به آذربایجان، شروع شده و به سوپسا در سواحل غربی گرجستان در دریای سیاه میرسد. بهرهبرداری از این خط لوله نفت توسط شرکت بریتیش پترولیوم صورت میگیرد و ظرفیت انتقال آن ۱۴۵ هزار بشکه نفت در روز است.
۳- خط لوله تنگیز-نوروسیسک: این خط لوله اصلیترین مسیر انتقال کل نفت صادراتی قزاقستان است که بخشی کوچکی از آن از طریق این خط لوله به اسرائیل صادر میشود. نقطه آغاز خط لوله از بندر تنگیز قزاقستان آغاز شده و بعد از گذر از روسیه به بندر نوروسیسک این کشور ختم میشود. ظرفیت انتقال نفت توسط خط لوله تنگیز-نوروسیسک ۱.۴ میلیون بشکه در روز است.
مجموعا ۶۰ درصد نفت وارداتی اسرائیل از این سه خط لوله تأمین میشود. البته عمده نفت انتقالی توسط این خطوط لوله به مقصد اروپا صادر میشود.
علیرضا افتخارمنش، کارشناس اقتصاد بینالملل به بررسی سبد تأمین کالا و انرژی رژیمصهیونیستی پرداخت و عنوان کرد: «با گذشت بیش از ۱۱ ماه از آغاز تجاوز زمینی رژیم صهیونیستی به نوار غزه، همچنان این رژیم بی محابا اقدام به اعمال انواع کنشهای جنایت آمیز علیه شهروندان فلسطینی ساکن نوار غزه میکند که متعاقبا بیش از ۴۱ هزار نفر شهید و ۹۵ هزار نفر دیگر نیز در پی جنایات رژیم صهیونیستی مجروح شدهاند.»
وی افزود: «از دلایل تداوم رویکرد جنایت آمیز اسرائیل در نوار غزه میتوان به عدم هزینه زایی قابل توجه امر فوق برای این رژیم اشاره کرد. تخطی پرتکرار رژیم صهیونیستی از قواعد حقوق بین الملل و دیگر قواعد عرفی مرتبط با جنگ، نه تنها منجر به مجازات این رژیم توسط محافل بین المللی و دولتهای مدعی پایبندی به قواعد حقوق بین الملل نشده، بلکه همچنان حمایت از رویکرد جنایتآمیز این رژیم در نوار غزه نیز تداوم یافته است.»
افتخارمنش ادامه داد: «از جمله دولتهایی که با وجود وقوع جنایات اسرائیل در نوار غزه همچنان مبادرت به حفظ روابط خود با این رژیم کرده اند، میتوان به دولتهای مستقر در کشورهای اسلامی اشاره کرد که بنابر گزارشهای رسمی منتشره، بیش از ۵۰ دولت (بنابر اعضای سازمان کنفرانس اسلامی) دارای روابط اقتصادی مستقیم و غیرمستقیم با رژیم صهیونیستیاند.»
این کارشناس اقتصاد بینالملل گفت: «دولتهای مسلمان نقشی اساسی در حوزه تجارت خارجی رژیم صهیونیستی ایفا میکنند و عمده مراودات انرژی رژیم صهیونیستی با کشورهای اسلامی صورت میگیرد. همچنین بخش اعظم مسیرهای ترانزیتی تجاری این رژیم نیز از خاک کشورهای اسلامی گذر میکند. نفت، اصلیترین منبع انرژی مصرفی در سبد انرژی داخلی رژیم صهیونیستی است که به دلیل عدم وجود ذخایر نفتی قابل استخراج، رژیم صهیونیستی در تأمین نفت مصرفی خود تماما وابسته به طرفهای خارجی است.»
وی تاکید کرد: «بخش عمده نفت وارداتی رژیم صهیونیستی از سوی دولتهای مستقر در کشورهای مسلمان آذربایجان و قزاقستان تأمین میشود که بنابر گزارشات موجود، این دولتها بهطور تقریبی ۵۰ الی ۶۰ درصد از نفت وارداتی رژیمصهیونیستی را تأمین میکنند.» افتخارمنش گفت: «شیوه وقوع این امر چنین است که پس از استخراج نفت از میادین نفتی آذربایجان و قزاقستان، نفت استخراجشده توسط خط لوله باکو-تفلیس-جیهان به پایانه دریایی جیهان در ترکیه منتقل شده و از این نقطه توسط شناورهای حامل سوخت به مقصد پایانههای اشکلون، حیفا یا ایلات روانه میشود.» این کارشناس اقتصاد بینالملل اشاره کرد: «نفت واردشده به اراضی اشغالی در پالایشگاههای شرکت BAZAN واقع در حیفا مورد فراوری قرار میگیرد و در ادامه توسط شرکت Delek به ارتش رژیم صهیونیستی تحویل داده شده و توسط ارتش این رژیم مورد استفاده قرار میگیرد.»
وی اظهار داشت: «گاز دیگر منبع انرژی حائز اهمیت در مراودات تجاری رژیم صهیونیستی و کشورهای اسلامی است که کشورهای اسلامی در وجوه مختلف به بهره برداری و کسب انتفاع رژیم صهیونیستی از ذخایر گازی تحت اشغال خود مساعدت کرده اند. نقطه آغازین همکاری کشورهای اسلامی و رژیم صهیونیستی در حوزه گازی، انعقاد قرارداد صادرات گاز مصر به اسرائیل در سال ۲۰۰۳ بود که ذیل این قرارداد، سالانه به میزان بیش از ۲ میلیارد متر مکعب از گاز مصر توسط خط لوله انتقال گاز از پایانه العریش مصر به مقصد اشکلون صادر میشد.»
افتخارمنش افزود: «با وقوع نابسامانی داخلی در مصر و همچنین تغییر در میزان مصرف داخلی این کشور در حوزه انرژی، در سال ۲۰۱۴ پروژه انتقال گاز از مبدأ مصر به مقصد اراضی اشغالی متوقف شد. مواردی، چون عدم وجود ظرفیت لازمه برای صادرات فرامنطقهای گاز رژیمصهیونیستی و همچنین نیازمندی دولتهای مصر و اردن به واردات گاز سبب انعقاد قراردادهای صادرات گاز از مبدأ رژیمصهیونیستی به مقصد این دو دولت شد.»
این کارشناس اقتصاد بینالملل گفت: «ذیل قراردادهای منعقدشده میان رژیمصهیونیستی با اردن و مصر، مجموعا مصر اقدام به واردات ۸۵ میلیارد متر مکعب و اردن اقدام به واردات ۶۸ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی از رژیمصهیونیستی کرده است. کشورهای اسلامی نه تنها اقدام به خرید مستقیم گاز از اسرائیل میکنند، بلکه حتی در استخراج و بهره برداری منابع گاز رژیم صهیونیستی نیز مشارکت دارند.»
وی ادامه داد: «شرکت NewMed اصلیترین شرکت غیردولتی فعال در حوزه استخراج و بهره برداری ذخایر گازی رژیم صهیونیستی است که در پی عادی سازی روابط امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی به یکی از محورهای همکاری اقتصادی طرفین طی سالهای گذشته تبدیل شده است.»
افتخارمنش گفت: «در نیمه اول سال ۲۰۲۳ شرکت ملی نفت امارات متحده عربی اقدام به خرید بخشی از سهام شرکت NewMed با مبلغی بیش از ۲ میلیارد دلار کرد و به اصلیترین سهامدار این شرکت تبدیل شد. همچنین شرکت SOCAR که شرکت نفت دولتی آذربایجان است طی سال ۲۰۲۳ در ابتدا بخشی از سهام شرکت NewMed را خریداری کرد و در وهله بعد نیز امتیاز اکتشافی در مناطقی از حوزه آبی تحت اشغال رژیم صهیونیستی را کسب کرد.»
این کارشناس اقتصاد بینالملل گفت: «مراودات اقتصادی کشورهای اسلامی و رژیم صهیونیستی صرفا به حوزه انرژی محدود نمیشود و کشورهای اسلامی در حفظ مسیرهای تجاری این رژیم هم ایفای نقش میکنند. برجستهترین نمود این امر کشور ترکیه است که با وجود اعلام دولت مستقر آن مبنیبر قطع هرگونه روابط اقتصادی با رژیم صهیونیستی به دلیل جنایات این رژیم در نوار غزه، همچنان محور اصلی مسیرهای تجارت خارجی اسرائیل است.» وی بیان کرد: «علاوهبر نقش آفرینی ترکیه در انتقال نفت صادراتی آذربایجان و قزاقستان به اراضی اشغالی، همچنین این کشور در انتقال دیگر انواع کالاها به اراضی اشغالی نیز کمک میکند. عبدالقدیر اوراروغلو، وزیر حملونقل ترکیه در مصاحبهای عنوان کرده که صرفا در بازه زمانی ۷ اکتبر الی ۳۰ دسامبر سال ۲۰۲۳، به تعداد ۷۰۱ شناور حامل کالا از ترکیه به مقصد اراضی اشغالی عازم شده اند.»
افتخارمنش توضیح داد: «همچنین از نیمه دوم سال ۲۰۲۳ نیز دولتهای امارات و بحرین به جهت تقلیل دادن تأثیرات محاصره دریایی رژیم صهیونیستی از جانب انصارالله، اقدام به ایجاد مسیر تجاری زمینی میان خود و اراضی اشغالی کردهاند. ذیل مسیر تجاری زمینی فوق، کالاها از پایانههای جبل علی امارات متحده عربی و سلمان بحرین بارگیری میشوند و با گذر از عربستان سعودی و اردن وارد اراضی اشغالی میشوند.» این کارشناس اقتصاد بینالملل گفت: «حفظ مراودات تجاری با کشورهای اسلامی برای رژیم صهیونیستی صرفا به دلیل انتفاعات اقتصادی حائز اهمیت نیست و دیگر وجوه امنیتی و سیاسی نیز مدنظر این رژیم قرار دارد. طی دهههای اخیر رژیم صهیونیستی به وسیله برقراری مراودات اقتصادی با کشورهای اسلامی درپی ایجاد زمینهای بوده تا هم انتفاعات سیاسی، چون به رسمیت شناخته شدن موجودیت خود توسط این دولتها را حصول کند و هم فضای کنشگری امنیتی خود برای اقدام علیه تهدیدات موجود را بسط دهد.»
وی ادامه داد: «نمود متضرر شدن کشورهای اسلامی از مراوده اقتصادی با رژیم صهیونیستی در نمونههای مصر و اردن قابل مشاهده است که رژیمصهیونیستی با وابسته کردن این کشورها به منابع گازی خود، به دنبال اثرگذاری بر رفتار خارجی این دولتها و کنترل سوگیری و کنش گریهای خارجی مصر و اردن است.»
افتخارمنش تاکید کرد: «دولت رژیمصهیونیستی در جهت تحقق این امر به موفقیتهایی نیز دست یافته که دولتهای اردن و مصر متأثر از فشار رژیمصهیونیستی و وجود منافع مشترک با این رژیم، اقدام به حمایت و جانبداری عملی از این رژیم کردهاند.»
این کارشناس اقتصاد بینالملل گفت: «قطع مراودات اقتصادی با رژیم اقتصادی و در وهله بعد، تحریم اقتصادی این رژیم میتواند با ایجاد خلل بر جریان تجارت خارجی، هزینه تداوم رویکرد جنایت آمیز رژیم صهیونیستی در نوار غزه را افزایش دهد و همچنین تشدید انزوای منطقهای این رژیم را حاصل کند.»
وی در پایان گفت: «طبیعی است که اقدام فعالانه در حوزه تأمین انرژی اسرائیل باید بر تحریم این کشور توسط کشورهای مسلمان متمرکز شود ولی اگر کار به تقابل و جنگ نظامی در حوزه تاسیسات انرژی کشانده شود، آسیبپذیری رژیمصهیونیستی بسیار بالاست. عمده نفت وارداتی اسرائیل از دو کشور آذربایجان و قزاقستان وارد میشود و گاز تولیدشده توسط این رژیم نیز از میدانی تولید میشود که ضربه به آنها کار آسانی است.»
در مجموع در صورت توسعه نبرد اقتصادی بین ایران و اسرائیل از حوزه تحریم اقتصادی به جنگ نظامی، آسیبپذیری رژیمصهیونیستی بهشدت افزایش مییابد؛ زیرا بیش از ۸۰ درصد از سبد انرژی این کشور توسط نفت و گاز تأمین میشود که برقراری جریان آنها به ترتیب به حفظ امنیت در سه پایانه وارداتی و سه میدان گازی وابسته است که در صورت توسعه دامنه جنگ، اهدافی آسان و در دسترس برای ایرانند.
منبع: فرهیختگان-سیداحسان حسینی